توضیحات
خلاصهی کتاب:
کتاب The Schopenhauer Cure جولیوس هرتسفلد، رواندرمانگر برجستهایه که پس از معاینهای معمولی متوجه میشود که بهزودی قرار است بمیرد، مجبور میشود زندگی و کار خود را بازبینی کند و در خلل این بازبینی، به دنبال فیلیپ اسلیت میگردد؛ یک معتاد جنسی که جولیوس بیست سال پیش، موفق به کمک به او نشده بود. با این حال، فیلیپ ادعا میکند که بهطور معجزهآسایی توسط آموزههای بدبینانهی آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی، درمان شده، تغییر یافته و خود دیگر تبدیل به یک مشاور و آموزگار فلسفی شده است. موضع سخت و انسانگریزانهی فیلیپ، جولیوس را وادار میکند تا او را در ازای تدریس آموزههای شوپنهاور، به گروهدرمانی فشردهی خود دعوت کند. اما جولیوس به گفتهی پزشکان تنها چند ماه تا مرگ فاصله دارد؛ زندگی جولیوس ممکن است برای کمک به فیلیپ یا رقابت با او برای قلب و ذهن اعضای گروه بسیار کوتاه و در عین حال، بسیار طولانی باشد.
قسمتی از کتاب:
“What? ‘Borderline patients play games’? That what you said? Ernest, you’ll never be a real therapist if you think like that. That’s exactly what I meant earlier when I talked about the dangers of diagnosis. There are borderlines and there are borderlines. Labels do violence to people. You can’t treat the label; you have to treat the person behind the label.”
دربارهی نویسنده:
اروین د. یالوم روانپزشک، رواندرمانگر اگزیستانسیال (وجودی) و استاد بازنشستهی روانپزشکی از دانشگاه استنفورده. تا به امروز از این نویسندهی آمریکایی، کتابهای داستانی و غیرداستانی زیادی با رویکرد رواندرمانی منتشر شده. از بین شناختهشدهترین آثار یالوم در ایران میشه به «وقتی نیچه گریست» و «مامان و معنی زندگی» اشاره کرد. یالوم در سال ۲۰۰۲ برندهی جایزهی انجمن روانپزشکی امریکا شد.