توضیحات
خلاصهی کتاب:
بیماری طاعون در کتاب طاعون (The Plague) نمادی است از یورش ایدئولوژیها و نظامهایی که در روزگار کامو، نازیسم هیتلری، آن را نمایندگی میکرد. در بخشی از کتاب میخوانیم: چنین شد که در طول هفته، زندانیان طاعون تا جایی که در توانشان بود تلاش کردند. در میان آنها کسانی چون رامبر با بازدهی بالا در کار، نشان دادند که میدان برای مبارزه علیهی طاعون گسترده است و همه باید درد مشترکشان را به اتفاق هم از میان بردارند. آنجا میدانی بود که برای همهی استعدادها و ویژگیهای کار درخور وجود داشت. آنهایی که مانند رامبر برای بار نخست شرکت کرده بودند باور داشتند که مردم آنها را میبینند و تحسینشان میکنند. همهی این موارد به افزایش بازدهی منجر میشد. زمان، زمان اوجگرفتن طاعون بود. ماه اوت به سبب گرمای سوزاناش اپیدمی را چندین برابر گذشته انتشار میکرد. آنها امیدوار شده بودند که در این مبارزه پیروز خواهند شد. راوی میگوید باید در همین شرایط ویژه موقعیت کلی تشریح بشود. به عنوان مثال، شدت عمل دوستان ما خاطرهی در خاک خفتهگان را در ذهن بازمندهگان، بیدار میکرد. دفن عاشقان زجر بود. در اواسط آن سال بادی برخاست و طی روزها روی شهر طاعونزده وزید. باد به ویژه برای ساکنان اوران مصیبتبار است؛ چرا که باد در جایی توقف نمیکند و نمیشود هم از وزیدن آن کاست. آن هم بادی گرم در شهری بدون سبزه و دار و درخت که برای پذیرش هر بلای واگیردار از جمله طاعون شرایط مهیاست. پس از ماههای طولانی که قطره آبی شهر را خنک نکرده بود، پوشش خاکستری همهی شهر را درنوردیده بود.
قسمتی از کتاب:
I have no idea what’s awaiting me, or what will happen when this all ends. For the moment I know this: there are sick people and they need curing.
دربارهی نویسنده:
آلبر کامو، نویسنده و روزنامهنگار الجزایریه. فلسفهی کامو در تمام کارهاش -رمانها، داستانها و مقالهها- بروز کرده؛ فلسفهای که میگه زندگی پوچه، اما درست فهمیدن همین پوچیه که باعث میشه درست زندگی کنیم و راهمون رو پیدا کنیم. دنیای کامو، دنیای ابزوردیه که شما رو به زندگی کردن تشویق میکنه. به ادامه دادن، به دیدن و کشف کردن.
آلبر کامو در سال ۱۹۵۷ برندهی جایزه نوبل ادبی شد.