توضیحات
خلاصهی کتاب:
این داستان درباره زندگی و روابط پزشک معروفی به نام توماس است. مردی که در دوران حمله اتحاد جماهیر شوروی به پراگ، به انتقاد از نظام و تفکر کمونسیتی میپردازد و همین موضوع باعث میشود تا کارش را از دست بدهد. او بعد از ازدواجی ناموفق با زنی به نام ترزا آشنا میشود. دختری که کارش پیشخدمتی در یک رستوران است و یک شبه همه چیز را رها میکند و به پراگ میآید. ترزا یک پسر برای توماس به دنیا میآورد. ولی در عین حال توماس هرگز خودش را در بند وفاداری و تعهد به همسرش نمیداند. بارها و بارها به او خیانت میکند. با معشوقش سابینا که یک هنرمند آزاداندیش است و تفکر توماس را میستاید اما با مردی به نام فرانز هم رابطه دارد. در این میان ترزا خودش را در میان کوهی از سوالات بیپاسخ مانده درباره زندگی میبیند.
قسمتی از کتاب:
Anyone whose goal is ‘something higher’ must expect someday to suffer vertigo. What is vertigo? Fear of falling? No, Vertigo is something other than fear of falling. It is the voice of the emptiness below us which tempts and lures us, it is the desire to fall, against which, terrified, we defend ourselves.
دربارهی نویسنده:
میلان کوندرا نویسندهی داستانهای کوتاه، نمایشنامهنویس، مقالهنویس، شاعر و یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین رماننویسان قرن بیستم است که در آثارش کمدی اروتیک را با نقد سیاسی و ژرفاندیشی فلسفی درهم میآمیزد. رمانهای او به بیش از چهل زبان دنیا ترجمه شده است. دو کتاب «بار هستی» و «جاودانگی» از معروفترین آثار میلان کوندرا به شمار میروند.