توضیحات
خلاصهی کتاب:
ناتاشا: من دخترىام كه به سرنوشت و تقدير هيچ اعتقادى نداره. هيچ رويايى قرار نيست به واقعيت تبديل بشه. قرار نيست وسط خيابون هاى نيويورك يک پسر رو ببينم و عاشقش بشم، اون هم وقتى تا ٢٠ ساعت ديگه قراره همراه خانوادهام به جاماييكا ريپورت بشم. عاشق پسره شدن، قرار نيست داستان من باشه.
دنيل: من هميشه پسر خوب خانواده بودم. كسى كه زندگيش رو بر اساس آرزوها و انتظارات پدر و مادرش جلو ميبره. هيچ وقت نه شاعر بودم و نه رويا پرداز. اما وقتى ناتاشا رو ديدم، با خودم گفتم شايد سرنوشت يه چيزى بيشتر از يک ديدار ساده واسمون رقم زده.
جهان: تمام لحظات زندگيتون، شما رو تا اينجا جلو آوردن. يك ميليون آينده پشت سرتون قد بلند كرده. كدومشون به حقيقت ميپيونده؟
قسمتی از کتاب:
I didn’t know you this morning,and now I don’t remember not knowing you.
دربارهی نویسنده:
نیکولا یون، نویسندهی جاماییکایی-امریکاییه و از کتابهایی که نوشته شده، فیلم ساخته شده.
پست این کتاب در اینستاگرام هدویگ (روی آیدی زیر کلیک کنید) :
Hedwig.bookstore