توضیحات
خلاصهی کتاب:
کلارا ربات دوستداشتنی و مهربانی است که مانند رباتهای دیگر نیرویش را از نور خورشید میگیرد. او در یک مغازه کنار ربات دیگری به نام رزا برای فروش گذاشته شده است. رباتها فرصت دارند در مغازه برای مدت کوتاهی پشت ویترین بروند و در آنجا منتظر بمانند تا خریده شوند. این رباتها برای کودکان ساخته شدهاند. کلارا پشت شیشه منتظر است تا کسی او را بخرد اما جدای از خریده شدن برخلاف بقیه رباتها او عاشق این است که خیابان را ببیند، دوست دارد آدمها و پیاده رو را ببیند و بفهمد بقیه رباتها چهکار میکنند و چطور زندگی میکنند. او پشت ویترین میآید و چند روز بعد با دختربچهای بهنام جوزی آشنا میشود. جوزی دخرت رنگپریده و لاغری است که از داخل یک تاکسی کلارا را دیده و فهمیده او را میخواهد. این آشنایی داستان را میسازد و شخصیت کلارا را در داستان شکل میدهد.
.
قسمتی از کتاب:
Until recently, I didn’t think that humans could choose
loneliness. That there were sometimes forces more powerful than the wish to avoid loneliness.
.
دربارهی نویسنده:
کازوئو ایشیگورو، نویسندهی انگلیسی ژاپنی تباره. اون یکی از مهمترین نویسندگان انگلیسه و بارها برندهی جایزههایی مثل بوکر و وایت بِرد شده. ایشیگورو در سال ۲۰۱۷ برندهی نوبل ادبی شد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.