توضیحات
خلاصهی کتاب:
نام شخصیت اصلی کتاب دمیان (Demian) ترکیبی است از دو نیروی متضاد: sin به معنی گناه و clair به معنای نور. امیل سینکلر، قهرمان و راوی رمان دمیان هرمان هسه (Hermann Hesse)، دائماً میان وسوسههای شیطانی و رسیدن به راه رستگاری اخروی در نوسان است. او برای اولین بار «شر» را با پسری به نام فرانتز کرومر میشناسد؛ کسی که با فهمیدن رازی دربارهی امیل، افسار زندگی او را به دست میگیرد. امیل که هیچ کاری از دستش برنمیآید، در آستانهی ناامیدی قرار گرفته؛ اما ناگهان دستی از غیب برمیآید و او را نجات میدهد. پسری باهوش و جذاب به نام ماکس دمیان که دربارهی مذهب و اخلاق عقایدی جالبتوجه دارد. دمیان که از سینکلر بزرگتر است، راهنمایی معنوی او را بر عهده میگیرد و او را وامیدارد همهی ارزشهایی را که تابهحال پذیرفته، زیر سؤال ببرد. دمیان از امیل میخواهد که دنیای امن کودکی را رها کند و پا به جهانی ناشناخته بگذارد. سینکلر آرامآرام دوران بلوغ را پشت سر میگذارد و تکامل روحیاش رضایتبخش به نظر میرسد؛ اما کشورش وارد جنگی فاجعهبار میشود. با این جنگ، همهی ارزشهایی که سینکلر برای خود ساخته، همراه با رفتن دمیان به جنگ، دود میشود و به هوا میرود. آیا او از این آزمایش سربلند بیرون میآید؟ آیا او بدون ماکس دمیان میتواند مسیر تکامل روحی خود را ادامه دهد؟ آیا از پس وسوسههای شیطانی پرشمار برمیآید یا در مقابل آنها تسلیم میشود؟
قسمتی از کتاب:
“For the first time in my life I tasted death, and death tasted bitter, for death is birth, is fear and dread of some terrible renewal.”
دربارهی نویسنده:
هرمان هسه نقاش، رماننویس و شاعر آلمانی، و برندهی جایزهی نوبل ادبیات در سال ۱۹۴۶ است. مضمون محوری آثار او تقلای فرد برای گسستن از قالبهای تثبیتشدهی تمدنی و دستیابی به یک روح و هویت اصیل است. «دمیان» و «سیذارتا» دو کتاب مهم اوست.